
دو بحث هویت شهروندی و حقوق شهروندی ازجمله مفاهیمی هستند که در سالهای اخیر بهویژه پس از انتخابات ریاستجمهوری در سال ۹۲ در ایران موضوعیت بیشتری پیدا کردهاند. اگرچه پیش از آن هم در قالب مباحث مطرح در نهادهای مدنی و تشکلهای سیاسی بر آنها تاکیدهای خاصی بوده. شاید بیشترین نقطه ثقل این دو مبحث تاکید بر عنصر «شهروند» در برابر «رعیت» در فرهنگ سیاسی باشد که مقصود از شهروندان کسانی هستند که تنها خود را مکلف به انجام وظایف و مسوولیتهای تعیینشده از سوی حکومت نمیدانند بلکه برای خود هویت مستقل و حقوق خاص هم قایل هستند. در واقع شهروندان فعال به تعبیری در برابر جامعه تودهوار یا مردم بیروح تعریف میشوند. آنچه در این تعاریف مدنظر است این است که افراد جامعه باید در فرآیندهای دموکراتیک سیاسی و اجتماعی مشارکت کنند. لازمه این مشارکت، آگاهی شهروندان از حقوق و وظایف خود و داشتن تجربه و مهارت لازم در استیفای این حقوق در عمل به این وظایف است. پژوهشهای مختلفی که بهخصوص در شهرهای بزرگ ایران انجام گرفته، نشان میدهد شهروندان کشور ما تصویر مبهمی از حقوق شهروندی در ذهن دارند و به همین اعتبار خود را کمتر برخوردار از این حقوق میدانند. برای نمونه، شهروندان تهرانی خود را به میزان کمی دارای حق مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به امور جامعه میدانند؛ علاوه بر این، اغلب آنان خود را از امکان دسترسی به اطلاعات برخوردار نمیدانند. بخش مهمی از شهروندان تهرانی احساس آرامش و امنیت لازم را نمیکنند و نزدیک به نیمی از افراد مورد بررسی، از دسترسی خود به امکانات و خدمات مناسب مثل شغل، درآمد، آموزش و بهداشت رضایت کمی دارند. نکته مهم این است که قریب به نیمی از پاسخگویان قایل به این بودند نظرات واقعی مردم در رسانههای جمعی بهدرستی منعکس نمیشود و اکثریت جامعه مورد پرسش در تهران، جامعه را به میزان کمی بهرهمند از حق آزادی بیان و تشکیل نهادهای مرتبط میدانستند. این دست پژوهشها نشان میدهد آگاهی از حقوق شهروندی و شکلگرفتن هویت شهروندی نیازمند بالابردن سطح دانش و سطح آگاهی مردم از سویی و فراهمکردن فرصتها و زمینههای سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر است. همینجاست که نیاز به رسانهها بهعنوان واسطه میان آگاهی و حقوق به وجود میآید. شهروندان تا ندانند چه باید بخواهند و چگونه باید بخواهند، طبیعتا نمیدانند دارای چه حقوق و وظایفی هستند و نمیتوانند نگرش و احساس مثبتی از مشارکت سیاسی و اجتماعی به دست آورند. البته وقتی از رسانه سخن میگوییم، معنای آن این نیست که حقوق و هویت شهروندی در پرتو تبلیغات رسمی به دست میآید. رسانهها وقتی بتوانند به حوزه عمومی و زمینه مشترکی از ارتباط میان شهروندان و حکمروایان تبدیل شوند، نقش مثبتی در زمینه ارتقای حقوق شهروندی کسب میکنند. به نظر من رسانهها باید بتوانند نقاط قوت و ضعف را در احساس هویت شهروندی و برخورداری از حقوق شهروندی منعکس کنند. شاید توجه دادن بیشتر جامعه به شناخت حقوق شهروندی و تضییع آنها تعهد ملی و ضعف آن، وجود یا ضعف ارزشها و هنجارهای مدنی در جامعه نمونهای از بخشهای نادیدهگرفتهشده در این زمینه توسط رسانههاست. آنچه تاکنون مشهود است، این مفاهیم بیشتر در سطوح کلی و نظری مطرح شدهاند تا سطوح خاص و کاربردی. برای نمونه، شهروندان هنوز کمتر میدانند در قانون اساسی دارای چه حقوقی هستند. از حقوق اقتصادی تا حقوق اجتماعی و فرهنگی و سیاسی؛ یا شاید کمتر بدانند زمینه آگاهی و تحقق این حقوق در حوزههای مختلف چیست. برای اینکه حقوق شهروندی مسوولانه و فعالانه محقق شود، باید احساس معناداری و تشخص به شهروندان برگردد و اعتماد به حاکمیت در فراهم کردن محیط امن و مطمئن سیاسی و اجتماعی بازسازی و تقویت شود.
[منتشر شده در روزنامه شرق]