
زمینه : فرهنگ سياسی
♦️دکتر هادی خانیکی در کنفرانس جامعهشناسی تاریخی، با محوریت بررسی و نقد آثار پروفسور همایون کاتوزیان که در روز چهارشنبه ۴اسفند۹۵ در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد به ایراد سخنرانی با عنوان «کاتوزیان با تامل در نظریه جامعه کوتاهمدت و استبداد ایرانی» پرداخت.
خانیکی در ابتدا با اشاره به نوع مواجهه دکتر کاتوزیان با مسائل پیرامونش گفت: دکتر کاتوزیان از این حیث با بخش دیگری از اندیشمندان و به خصوص آکادمیسینها متفاوت است. دلایل تفاوت ایشان این است که اولاً آکادمیسینی است که خود را محبوس در آکادمی نکرده است، دوم اینکه میشود آثار ایشان را به یک حوزه خاص محدود کرد و در همه این محیطها نیز بحثهای ایشان روشن است. کاتوزیان از رازآلودگی پرهیز میکند و ساده و همه فهم و چند ساحتی مینویسد. سوم اینکه دکتر کاتوزیان به مخاطبان مجال میدهد تا نظری مخالف با او داشته باشند و مخالف «همه یا هیچ» است و در نوع برخورد ایشان با دیگران نیز این رفتار دیده میشود.
مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی افزود: مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را در دوران معاصر نمیتوان فارغ از مطالعات تاریخی توسعه واکاوی کرد. ایشان مجموعهای از مسائل را به عنوان آکادمیسین یا به عنوان روشنفکر یا به عنوان کنشگر سیاسی و اجتماعی پیش روی ما نهاده است. در راس آن مسائل این است که اغلب تحقیقات ایشان و ورودهای تخصصی ایشان به یک جریان اصلی منتهی شده است که آن جریان اصلی در مراحل پیشینی عمدتا بر تبیین استبداد ایرانی به عنوان مفهومی متفاوت با دیکتاتوری بوده است و صریحتر از آن در دوران اخیر بحث جامعه کلنگی یا جامعه کوتاهمدت است. جامعهای که در زمینههای مختلف با این خطر روبهروست که با کلنگ به جانش بیفتند، زیرا دوامی درازمدت در کار نیست. چنین جامعهای در فاصله دو دوره کوتاهمدت از استبداد یا هرج و مرج دگرگونیهای اساسی را طی کرده است. به گونهای تاریخ با تبدیل به رشتهای از دورههای کوتاهمدت به هم پیوسته شده است و با وجودی که تحرکات اجتماعی در درون طبقات گوناگون این جامعه گاهی شدیدتر از جوامع سنتی غربی (اروپایی) بوده است. اما انباشت تغییرات درازمدت (مالکیت، ثروت، سرمایه و نهادهای اجتماعی و خصوصی، حتی نهادهای آموزشی) در آن با موانع جدی روبهرو بوده است.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ادامه افزود: کاتوزیان در نشان دادن کوتاهمدت بودن جامعه در طول تاریخ ایران نکات قابل تاملی را به بحث میگذارد، نکاتی که در تکوین نظریه استبداد تاریخی وی جای میگیرد. هر محقق و کنشگری چه با آن موافق باشد و چه مخالف، نمیتواند از بازاندیشی ابعاد توسعه آن خود را برکنار داند، بهویژه آنکه وی در تبیین این مفاهیم هم به مطالعات علمی گسترده متکی است و هم از تجربههای کنشگرانه خود در حوزه سیاست بهره برده است و البته در هر دو حوزه نگاهی میان رشتهای و چندوجهی نیز دارد.
وی افزود: در حوزه اندیشگی کاتوزیان در جاهای مختلف نشان میدهد که ضعفهایی که وجود دارد، محدود به یک سطح نیست. ایشان تاکید دارند که مشکل فقط مشکل حکومت نیست و مشکل همه ایرانیان است و از آن تحت عنوان ضعف اندیشگی یاد میکنند. کاتوزیان از تعابیر صریحی مثل لگام گسیختگی استبداد از یکسو و یاغیگری ملت از سوی دیگر به صورت آشکار و پنهان یاد میکند. جایی که به ماندن در سطح شبه مدرنیسم با نمونهها و مصداقهای زیاد اشاره میکند.
دکتر خانیکی در پایان اظهار داشت: تجربه خودم از دکتر کاتوزیان این است که وقتی ایشان روی سعدی تمرکز پیدا کرد و به سعدیکشی پایان داد، مورد نقد قرار گرفت. سعدی به این دلیل که در میانه عقل و عرفان یا میانه جامعه و حکومت ایستاده، از دو طرف مورد نقد قرار گرفت. در حالی که به اعتقاد من ما باید این الگو را پیش ببریم و نقطه اشتراک را پیدا بکنیم. به این اعتبار است که فکر میکنم بحث دکتر کاتوزیان از جامعه کوتاهمدت به تامل در چگونگی خروج از جامعه کوتاهمدت رسیده است. کاتوزیان بر مبنای نظریه «جامعه کوتاه مدت» خود از حضور و مشارکت در انتخابات ۸۴ دفاع میکرد و آن را «تَرَک در ساخت استبداد» میخواند. وی بعد از انتخابات سال ۱۳۸۴ به ایران آمد. در آن زمان که در فضای سیاسی و فکری ایران نگرانی وجود داشت، در جمعی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، کنشگران اصلاحطلب از اصلاحات انتقاد میکردند و تنها کسی که از عملکرد اصلاحات دفاع میکرد ایشان بود. او علیرغم اینکه بیشترین نقد را به کنشگران اصلاح طلب و عملکرد اصلاح طلبان بهدلیل شکست در انتخابات ۸۴ داشت، درعین حال از تداوم اصلاحات به دلیل شکاف در بدنه استبداد، دفاع میکرد.